به نام خدا
افلاطون
مانا مجیدی نژاد
کلاس پنجم خانم خوشنما بهرامی
پرتویی از خورشیدی بنام افلاطون
افلاطون احتمالا 427 سال پیش از میلاد مسیح در آتن به دنیا آمد.تولد او مصادف با دوران بود که یونان باستان به اوج عظمت خود رسیده بود و شاید اندکی هم از قله عظمت گذشته در نشیب انحطاط افتاده بود. فراخنای ارضی یونان در آن تاریخ خیلی وسیعتر از سرزمینی بود که در داخل مرزهای یونان امروز قرار گرفته است.قلمرو یونان قدیم قسمت اظم مناطقی را که در کرانه های کنونی مدیترانه و دریای سیاه واقع شده است در بر می گرفت.و وسعت ارظی آن از آسیای صغیر تا مارسی و خاک مصر تا دهانه دانوب گسترش می یافت.
افلاطون در خاندان اصل و اشرافی که اهل آتن بود به دنیا آمد . از جزئیات عنوان حیاتش اطلاع چندانی در دسترس نیست ولی مسلم است که او هم مانند آزادگان دیگر یونان با برنامه معمولی این گروه که عبارت بود از یاد گرفتن موسیقی و ژیمناستیک .تربیت شد.موسیقی در قاموس آن روز یونان مفهومی وسیعتر داشت. نه تنها معنایی که امروز از آن استنباط می کنیم. بلکه فن حفظ کردن و بیان کردن اشعار را هم در بر می گرفت. حفظ کردن اشعار هومر بنیاد اصلی این نوع تربیت هنری را تشکیل می داد.و با در نظر گرفتن این موضوع که این اشعار متضمن عقاید شخسی در مورد اخلاق و مذهب هستند یاد دادن آنها به کودکان در دوره ای که مغزشان برای جذب این گونه عقاید آماده بود نه تنها حساسیت زیبا پرستی .بلکه احساسات اخلاقی آنها را می سرشت. و تقویت می کرد .تأثیر این گونه اشعار در روحیه کودکان آن روز می توان با اثری که خواندن انجیل در افکار و عقاید کودکان مسیحی می گذارد مقایسه کرد ،زیرا کودک مسیحی نیز موقعی که با تعالیم انجیل بزرگ می شود تحت تأثیر جاذبه قرار می گیرد که به مراتب مهمتر از جنبه ادبی وسبک نگارش کتاب مقدس است.
ما احتیاج به سؤال نداریم که افلاطون برای چه شغلی ،تربیت شد.رتبه خانوادگی وی این موضوع را پیشاپیش تعیین می کرد با توجه به انتظاراتی که از این گونه بزرگ زادگان یونانی می رفت. او می بایست خود را برای شرکت معمولی در زندگانی اجتماعی و سیاسی آتن آماده سازد.
اما افلاطون در ایام جوانی خود تحت تأثیر عمیق -سقراط –یکی از برجسته ترین شخصیتهایی که نامش در طومار تاریخ ثبت شده است،قرار گرفته است.و در بیشتر آثاری که از خود باقی گذاشته است تصویری روشن از شخصیت فکری و خصوصیات اخلاقی این مرد که به عنوان ناطق اصلی در آن آثار جلوه می کند ،به ما داده است.
نقطه حساس و دگرگون کننده در زندگانی افلاطون در سال 399 پیش از میلاد موقعی که وی 26 ساله بود فرا رسید.در آن سال ،سقراط را که هفتاد ساله شده بود به جرم انکار خدایان رسمی کشور و فاسد کردن جوانان در یک دادگاه آتنی به محاکمه کشاندند.وی هیچ کدام از وسایلی که ممکن بود با استفاده از آنها تبرئه شود نپذیرفت.و با لحنی که جای آشتی با مدعیان باقی نگذاشت از روش زندگی خود دفاع کرد. اکثریت اعضاء دادگاه او را گناهکار تشخیص دادند و به مرگ محکومش ساختند. سقراط رای دادگاه را با همان متانت و آرامش معمولیش پذیرفت و در آن مدت کم که میان محکومیت و اعدامش فاصله بود حاضر نشد نقشه ای را که دوستانش برای فراری دادن او از زندان می کشید ند بپذیرد.
مرگ سقراط ساعقه ای بود که بر سر افلاطون فرود آمد وی به پیروی از روشها و اعتقادات یونانی آن زمان ،سالها حمایت کرده بود و تا به حال فکر می کرد که آن قوانین از فکر و مشیت خدایان الهام گرفته است و نتیجه آن سعادت است و بس،اما اکنون وضعی پیش آمده بود که در نتیجه آن با استفاده از نیروی همان قوانینسقراطی محکوم به مرگ شده بود که از نظر افلاطون خردمندترین و عادل ترین مرد عصر خود بود.
این تجزیه تلخ فکر افلاطون را یکسره عوض کرد و او را از تعقیب هر نوع نقشه یا خیالی که احتمالا برای احراز یک منصب سیاسی در آتن داشت منصرف ساخت. وی در مرحله بعدی حیات خود وقف تفکرات فلسفی ،آفریدن آثار قلمی و انجام مسافرتهای مختلف کرد.
افلاطون سفرهای زیادی داشت اما مسافرت به سیسیل وایتالیا باعث ایجاد رشته دوستی میان وی و دربار دیو نیز یوس ( حکمران مستبد سیراکوس) گردید که در عرض سالیان زیادی نتایج مهمی برای وی داشت. در اثار بعدی وی اندیشه های سقراط به شکل گفتگوهای جدلی که میان وی و مباحثه کنندگان صورت گرفته ،منعکس گردیده است. افلاطون با این کار یاد استاد خود را زنده می کرد . به تدریج افلاطون تمام تفکرات سقراط را به رشته تحریر در آورد طوری که امروزه مشخص نیست که کدام قسمت دقیقا تفکرات خود افلاطون است و کدام قسمت به سقراط مربوط است.
در تاریخی بین 388—369 پیش از میلاد مسیح ، افلاطون به کار مهمی که تأثیر و نفوذ آتی آن فوق العاده بود ، دست زد یعنی مدرسه ای برای تعلیم فلسفه تأ سیس کرد و آن را به نام یکی از حومه های آتن که مقر این مدرسه بود آکادمی نامید. این مدرسه مشهور مادر تمام دانشگاه ها به شمار می رود.در چشم معاصران افلاطون مدرسه وی به مجمعی شبیه بود که اعضای آن را مریدان سقراط و پیروان آموزگاران قبل از وی تشکیل می داد ولی در اصل این مدرسه با هدف تحقق بخشیدن به اندیشه ای نوین که شاید بیست سال متوالی در مغز متفکر وی ریشه می گسترد به وجود آمده بود.
در طی این سالها او در ذهن بینای خود امکان عملی کردن معتقدات بشر را مجسم می ساخت .پیش از وی سقراط آشکارا این موضوع را نشان داده بود که علم مردم آن زمان تنها تصوراتی اشتباه از علم را بیان می کرد در واقع علم آنها استدلال نداشت و سقراط معتقد بود علم به این مطلب که آنها دارای جهل هستند خود علم می تواند باشد.
کشف مهم افلاطون در اینمورد این بود که انسان به کمک روشهای صحیح می تواند دانایی و علم را از وادی جهل خارج و به سر منزل حقیقت نزدیک سازد . او می گفت دسترسی به حقایق مثبت که قابل اثبات و مصون از گزند ابطا ل ، کاملا میسر است
با آنکه هندسه بعدها به وسیله اقلید س شکل منظمی گرفت اما الهامات افلاطون از اصول و مبانی هندسه و ریاضیات شکل می گرفت.(( مردی را در عالم خیال تصور کنید که ابدا چیزی درباره هندسه نمی داند ، حال به حقایق بسیاری که قابل اثبات هندسی هستند واقف باشد فی مثل ،او ممکن است کاملا به این موضوع ایمان داشته باشد که مجموع دو ضلع هر مثلث از ضلع سوم آن بزرگتر است و این موضوع را به صورت تجربی فهمیده بود)) .حال اگر از نظر علمی هم امکان رسیدن به برهان هم باشد خواهی دید که این دو موضوع از نظر کمی اختلافی ندارد اما از نظر کیفی دارای اختلاف هستند و حال که تجربه های او به کمک علم هم قابل اثبات هستند دارای معرفت در این زمینه هم هست چراکه در زبان یونانی برای کلمه معرفت، واژه (( knowledge )) و برای علم، واژه (( science )) به کار رفته است و بنا بر آن بدون سوء تعبیر می توان گفت که شخصی که مطلب را(( دانست)) از همان لحظه
(( عالم)) به آن هم هست.
افلاطون عقیده داشت که شناخت علمی را نه تنها در ریاضیات بلکه در سایر علمها می توان کسب کرد به نظر افلاطون وضع تمام افرادی که در این حوضه از مسائل بشری ،سیاست، قانون گذاری و... وارد بودند همانند آن مردی است که هندسه را تجربی می فهمد .در هر عصری سیاستمداران و اتباع کشورها قوانین جاری مملکت را دبه شدت اجرا می کنند، زیرا معتقدند که آن قوانین خوب و به نفع همه هست ولی دلایل آنها درباره حسن این قوانین هرگز از حوزه ((معتقدات )) تجاوز نمی کند .و این معتقدات بر رسوم ،سنتها احساسات آتشین یا علنی استوارند.و جای شگفتی نیست اگر اکثر این قوانین ناقص و ناروا از کار در می آیند.و بر هین اساس مدرسه افلاطون دور از احساسات و تفکرات فردی بود و این همان علمی بود که افلاطون آنرا برای اصلاح یونان لازم می دید.
در همین زمان بود که افلاطون توانست ((جمهور )) را که بیانات سقراط بود، را منتشر کند.در این کتاب افکار و عقاید نویسنده درباره علم و لزوم کاربرد آن در حوضه سیاست بیان گردیده است .در واقع این کتاب را می توان چیزی مانند راهنمای دروس برای آکادمی آتن شمردچند سال بعد افلاطون به سیرا کوس احضار شد تا سمت آموزگاری شاه جوان آن دوره را به عهده بگیرد و او را با تعالیم فلسفه آشنا کند.افلاطون فکر کرد این بهترین فرصت است تا حکمرانی فیلسوف به جهان معرفی گردد اما شاه جوان حاضر به قبول قوانین افلاطون نشد.و افلاطون به آتن بر گشت اما چند سال بعد دوباره به آنجا خوانده شد اینبار تفکرات او جانش را به خطر انداخت. افلاطون با بدبختی توانست از آنجا فرار کند و به آتن برگردد.
افلاطون بقیه عمر خود را در آتن بسر برد و در آنجاخود را وقف مطالعات و تحریرات فلسفی و اداره امور آکادمی کرد.تا اینکه در سن هشتاد سالگی در گذشت.اما بعدها بسیاری از شاگردان او برای تنظیم قانون اساسی انتخاب شدند و یکی از جالبترین مطالبی که افلاطون در کتابش ((جمهور )) به آن اشاره دارد این است که انسان در قبال کاری که انجام می دهد مسئولیت اخلاقی دارد.این تفکر شاید برای گذشته گان نا مفهوم بود ولی اکنون از اهمیت اساسی بر خوردار است.....
**** مانا مجیدی نژاد ****
کلمات کلیدی:
تاثیر عبادت و نمازدرپرورش روح
اسما قادری کلاس چهارم خانم تنظیفی
فهرست مطالب
موضوع ...........................................................................صفحه
مقدمه .......................................................................... 4
عبادت ........................................................................... 4
فلسفه ی وضو ............................................................... 6
تفسیر و جمع بندی ......................................................... 7
فهرست منابع................................................................. 12
مقدمه:
براى پى بردن به تاثیر عبادت و نیایش در تهذیب نفوس و پرورش فضائل اخلاقى، قبل از هر چیز باید با مفهوم و حقیقت عبادت آشنا شد. گرچه بحث درباره حقیقت عبادت سخنى مبسوط و گسترده را مىطلبد و بزرگان در تفسیر و اخلاق و فقه و حدیث درباره آن سخن بسیار گفتهاند، اما در یک اشاره کوتاه چنین مىتوان گفت: براى یافتن حقیقت عبادت باید به واژه «عبد» و مفهوم آن که ریشه اصلى عبادت است توجه نمود. «عبد» از نظر لغت به انسانى گفته مىشود که سرتاپا تعلق به مولا و صاحب خود دارد؛ ارادهاش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست اوست؛ در برابر او خود را مالک چیزى نمىداند و در اطاعت او سستى بخود راه نمىدهد. بنابراین، عبودیت اظهار آخرین درجه خضوع در برابر کسى است که همه چیز از ناحیه اوست، و بخوبى مىتوان نتیجه گرفت که تنها کسى مىتواند «معبود» باشد که نهایت انعام و اکرام را کرده است و او کسى جز خدا نیست! به تعبیر دیگر، و از بعد دیگر - «عبودیت» نهایت اوج تکامل روح یک انسان و قرب او به خداست، و عبودیت تسلیم مطلق در برابر ذات پاک اوست.
عبادت:
عبادت تنها رکوع و سجود و قیام و قعود نیست، بلکه روح عبادت تسلیم بىقید و شرط در برابر کمال مطلق و ذات بىمثالى است که از هر عیب و نقص مبراست. بدیهى است چنین عملى بهترین انگیزه توجه به کمال مطلق و پرهیز از هرگونه آلودگى و ناپاکى است؛ چرا که انسان سعى مىکند خود را به معبود خویش نزدیک و نزدیکتر سازد تا پرتوى از جلال و جمال او در وجودش ظاهر شود که گاه از آن تعبیر به «مظهر صفات خدا شدن» مىکنند. در حدیثى از امام صادق ـ ع ـ مىخوانیم: «العبودیة جوهرة کنهها الربوبیة؛ عبودیت گوهرى است که ربوبیت در درون آن نهفته شده است.» [2] اشاره به این که عبد تلاش و کوشش مىکند که خود را در صفات شبیه معبود سازد و پرتوى از صفات جلال و جمال او را در خود منعکس کند، و نیز انسان در سایه عبودیتبه جاى مىرسد که به اذن پروردگار مىتواند در جهان تکوین، تدبیر و تصرف کند، و صاحب ولایت تکوینیه شود، همانگونه که آهن سرد و سیاه بر اثر مجاورت با آتش، گرم و سرخ و فروزان مىشود؛ این حرارت و نورانیت از درون ذات او نیست بلکه پرتو ناچیزى از آتش به او افتاده و به این رنگ در آمده است. با این اشاره به قرآن باز مىگردیم و چگونگى تاثیر عبادت را در پرورش فضائل اخلاقى در آیات قرآن بررسى مىکنیم.
1. یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذى خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون. (سوره بقره، آیه 21)؛
2. یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصییام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون. (سوره بقره، آیه 183)؛
3. و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر (سوره عنکبوت، آیه 45)؛
4. ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا الا المصلین الذین هم على صلاتهم دائمون(سوره معارج، آیات 19 تا 24)؛
5. خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها. (سوره توبه، آیه 103)؛
6. الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب. (سوره رعد،آیه 28)؛
7. یا ایها الذین آمنوااستعینوابالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرین. (سوره بقره،آیه 153).
ترجمه: 1. اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید، آن کس که شما و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزگار شوید.
2. اى کسانى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد، تا پرهیزگار شوید.
3. و نماز را بر پا دار که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز مىدارد.
4. به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است - هنگامى که بدى به او رسد بىتابى مىکند - و هنگامى که خوبى به او رسد مانع دیگران مىشود (و بخل مىورزد) - مگر نماز گزاران - آنها که نماز را پیوسته به جا مىآورند.
5. از اموال آنها صدقهاى (به عنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى.
6. آنان کسانى هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشید تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد!
7. اى کسانى که ایمان آوردهاید! از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است!
فلسفه ی وضو:
وظوعلاوه برنظافت ورعایت بهداشت فردی فواید
فلسفهی معنوی نیزدارد. فلسفه ی معنوی وضوامادگی برای نمازاست.چونروح نمازعبادت است.ازاین شخص نمازخوان خودراخاشعانه برای اطاعت و امر خدا یا پروردگار حاضر نماید تا حواس قلبش نیز آماده برای آن باشد.
قبل از وضو لازم است که هنگام رفتن به ئستشویی خوب طهارت انجام شود و خود را تمیز نمود. ومواظب باشی که در دستشویی و بیرون آن را کثیف و نجس ننمایی.
تفسیر و جمع بندى:
در تمام آیاتى که در بالا آمده، رابطه نزدیکى میان «عبادت» و تقوا و پرهیز از گناه و پرورش فضائل اخلاقى دیده مىشود و نشان مىدهد کسانى که مىخواهند به تهذیب نفس راه یابند باید از در عبودیت و پرستش خداوند وارد شوند؛ سالکان راه خدا، و پویندگان طریق خودسازى و تقوا، باید از نیایش و عبادت یارى طلبند و ناخالصیهاى وجود خود را در کوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بین ببرند، و مس وجود خود را با کیمیاى عبادت زر کنند.
در همین راستا، در نخستین آیه، همه انسانها را بدون استثنا مخاطب ساخته و راه تقوا را این گونه به آنها نشان مىدهد؛ مىفرماید: «اى مردم! پروردگارتان را که شما و پیشینیان شما را آفریده پرستش کنید تا پرهیز کار شوید!» (یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذى خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون). تکیه بر آفرینش پیشینیان ممکن است اشاره به این باشد که اعراب جاهلى براى توجیه پرستش بتها، تکیه بر فعل پیشینیان داشتند، آیه فوق مىگوید خداوند هم آفریدگار شماست و هم آفریننده پیشینیان است؛ آرى! او خالق همه کس و همه چیز و مالک همه کس و همه چیز است؛ و تنها او شایسته عبادت است، نه بتها؛ اگر رو به سوى عبودیت خالص او آرید، شکوفههاى تقوا بر شاخسار جان شما آشکار مىشود؛ و این آلودگیهاى اخلاقى شما ناشى از عبادت خرافى شماست. این آیه رابطه نزدیک تقوا و عبادت را بطور مطلق بیان مىکند. در حالى که در آیه بعد به رابطه «روزه» - که یکى از عبادات مهم است - و «تقوا» اشاره شده است؛ مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید روزه بر شما نوشته شده - همانگونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد - تا پرهیزگار شوید! » (یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون). هرکس به روشنى در مىیابد که به هنگام روزه داشتن، نور و صفاى تازهاى در دل احساس مىکند، خود را به نیکیها نزدیکتر، و از زشتیها و بدیها دورتر مىبیند، حتى آمارهاى مستند نشان مىدهد که در ایام ماه مبارک سطح جرائم در جامعه روزهدار، بسیار پایین مىآید، تا آنجا که ماموران انتظامى به اعتراف خودشان در این ماه به کارهاى عقب مانده ماههاى دیگر مىپردازند! این امور به خوبى نشان مىدهد که هر قدر انسان به عبودیت خداوند نزدیکتر شود از زشتیها دورتر خواهد شد.
در سومین آیه، به رابطه نزدیک «نماز» و پرهیز از گناه و فحشاء و منکر اشاره شده است؛ در این آیه شخص پیامبر اسلام ـ ص ـ به عنوان یک الگو و اسوه، مخاطب به این خطاب شده است: نماز را بر پا دار که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز مىدارد (و اقم الصلوة ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنکر) . «فحشاء و منکرات» مجموعه افعال غیر اخلاقى است، و مىدانیم تمام افعال غیر اخلاقى سرچشمهاى از صفات ضد ارزشى در درون جان انسان دارد؛ و به تعبیر دیگر، همیشه اخلاق درونى است که در اخلاق برونى اثر مىگذارد. تاثیر نماز در بازداشتن از فحشاء و منکر نیز درستبه همین دلیل است؛ زیرا نماز با افعال و اذکار بسیار پر محتوایش، انسان را در جهانى برتر و والاتر - جهان قرب به خدا - وارد مىکند؛ و این نزدیکى او را از سرچشمههاى اصلى فحشاء و منکر که همان هواى نفس و حب افراطى به دنیا است دور مىسازد. به همین دلیل، نماز گزاران واقعى کمتر گرد گناه مىگردند؛ و هر قدر نماز روح و جان و محتواى بیشترى داشته باشد، به همان نسبت انسان از منکرات و زشتیها دورتر مىشود و شکوفههاى فضائل و اخلاق در درون جانش آشکارتر مىگردد.
در چهارمین آیه، بعد از اشاره به بعضى از رذائل اخلاقى مانند جزع و بى تابى به هنگام بروز مشکلات، و بخل به هنگام دستیافتن به خیرات، تنها نماز گزاران را استثنا مىکند، و مىفرماید: انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است - هنگامى که بدى به او رسد بى تابى مىکند - و هنگامى که خوبى به او رسد بخل مىورزد و مانع دیگران مىشود - مگر نمازگزاران - آنها که نماز را بطور مرتب بهجا مىآورند. (ان الانسان خلق هلوعا - اذا مسه الشر جزوعا - و اذا مسه الخیر منوعا - الا المصلین - الذین هم على صلاتهم دائمون). این آیات به روشنى ثابت مىکند که توجه به ذات پاک پروردگار و عبادت و نیایش در پاکسازى روح و جان از رذائل اخلاقى مانند بخل و جزع و بىتایى اثر مستقیم دارد.
در پنجمین آیه، اشاره به تاثیر مساله زکات در پاکسازى روح و تزکیه نفس مىکند و مىدانیم زکات در اسلام یکى از عبادات مهم محسوب مىشود؛ مىفرماید: از اموال آنها صدقهاى (به عنوان زکات) بگیر تا به وسیله آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى (خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها) . تعبیر «تزکیهم بها» دلیل روشنى بر این حقیقت است که تطهیر و تزکیه نفس به وسیله زکات حاصل مىشود، چرا که زکات، رذائلى همچون بخل و دنیاپرستى و حرص و آز را از روح، زائل مىکند، و نهال نوعدوستى و سخاوت و حمایت از مستضعفان را در سرزمین دل پرورش مىدهد. روایاتى که در ذیل این آیه نقل شده است نیز این حقیقت را روشنتر مىکند:
در حدیثى از پیامبراکرم ـ صـ مىخوانیم: «ما تصدق احدکم بصدقة من طیب - و لا یقبل الله الا الطیب - الا اخذها الرحمان بیمینه و ان کانت تمرة فتربو من کف الرحمان فى الرحمان حتى تکون اعظم من الجبل؛ هیچ کس از شما صدقهاى از مال حلال نمىپردازد - و البته خداوند جز حلال قبول نمىکند - مگر این که خداوند آن را با دستخود مىگیرد، حتى اگر یک دانه خرما باشد، سپس در دست خدا نمو مىکند تا بزرگتر از کوه شود!» [3] این حدیث که تشبیه و کنایه پرمعنایى در بردارد اهمیت فوقالعاده این عبادت بزرگ، و ارتباط مستقیم آن را با خدا و مسائل معنوى روشن مىسازد.
در ششمین آیه، به یکى دیگر از عبادات مهم و معروف، یعنى ذکرخدا اشاره شده و از تاثیر عمیق آن در آرامش دلها، سخن مىگوید؛ مىفرماید: آنان کسانى هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است، آگاه باشید با یاد خدا دلها آرامش مىپذیرد! (الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب) . آرامش دل همیشه توام با توکل بر خدا، و عدم وابستگى به مادیات و عشق به زرقوبرق دنیا و آز و طمع و بخل و حسد است. چرا که اگر این صفات رذیله در دل باشد، آرامشى در آن نخواهد بود. بنابراین، یاد خدا مىتواند اثر عمیقى در دور ساختن انسان از این رذائل داشته باشد، تا شکوفه آرامش بر شاخسار دل آشکار گردد. به تعبیر دیگر، اگر یک نظر اجمالى به ریشههاى ناآرامى روح و پریشانى خاطر و اضطرابها و نگرانیها بیندازیم، مىبینیم همه آنها از رذائل اخلاقى سرچشمه مىگیرد، ولى یاد خدا آنها را مىخشکاند و نا آرامى را به اطمینان و آرامش مبدل مىسازد. [4] در هفتمین و آخرین آیه، به تاثیر نماز و روزه در تقویت روح انسان اشاره کرده، مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! از صبر (روزه) و نماز کمک بگیرید! (زیرا) خداوند با صابران است!» (یا ایها الذین آمنوا استعینوا بالصبر و الصلوة ان الله مع الصابرین). در بعضى از روایات اسلامى صبر به روزه تفسیر شده است [5] که یکى از مصداقهاى روشن صبر است، و گر نه صبر مفهوم وسیعى دارد که هرگونه استقامت در برابر هواى نفس و وسوسههاى شیطان و استقامت در طریق اطاعت پروردگار، و در برابر حوادث ناگوار و مصائب را شامل مىشود. در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مىخوانیم که هرگاه کار مهمى براى او پیش مىآمد نماز مىخواند، سپس آیهواستعینوا بالصبر و الصلوة را تلاوت مىفرمود (کان على اذا احاله امر فزع، قام الى الصلوة ثم تلا هذه الآیة و استعینوا بالصبر و الصلوة) [6] اشاره به این که نماز به من نیرو مىبخشد. آرى! این عبادتهاى مهم فضائلى همچون توکل و شجاعت و شهامت و صبر و استقامت را در وجود انسان زنده مىکند، و از رذائل اخلاقى همچون جبن و ترس، تردید و دو دلى، و اضطراب و نگرانى در برابر حوادث مهم، و دنیاپرستى، دور مىسازد؛ و به این ترتیب، بخش مهمى از فضائل اخلاقى را در وجود انسان زنده مىکند، همانگونه که بخش قابل توجهى از رذائل را مىمیراند. از آنچه در بالا آمد مىتوان نتیجه گرفت که عبادات اثر بسیار عمیقى از جهات مختلف در تهذیب اخلاق دارند؛ این تاثیر را مىتوان در چند جهت خلاصه کرد:
1. توجه به مبدا آفرینش و حضور پروردگار در تمام زندگى انسانها سبب مىشود که انسان مراقب اعمال و رفتار خویش باشد، و هواى نفس را تا آنجا که مىتواند کنترل کند، چرا که عالم محضر خداست، و در محضر خداوند کریم، گناه کردن و راه خلاف پیمودن عین ناسپاسى است.
2. توجه به صفات جلال و جمال او که در عبادات و مخصوصا دعاها آمده است، نیایش کننده را دعوت مىکند که پرتوى از آن اوصاف کریمه را در درون روح و جان خود منعکس کند و در مسیر تکامل اخلاقى قرار گیرد.
3. توجه به معاد، همان دادگاه بزرگى که همه چیز در آنجا حسابرسى مىشود، نیز اثر باز دارنده قوى و نیرومندى براى پاکسازى روح و جسم انسان دارد.
4. عبادت و نیایش اگر با حضور قلب و آداب آن باشد، صفا و نورانیت غیر قابل توصیفى مىآورد که در برابر آن ظلمات اخلاق رذیله تاب مقاومت ندارد؛ به همین دلیل، انسان پس از یک عبادت آمیخته با حضور قلب، خود را به نیکیها نزدیکتر مىبیند.
5. محتواى عبادات و دعاها مملو است از آموزشهاى اخلاقى و بیان راه و رسم سیر و سلوک الى الله، که دقت در آنها نیز درسهاى بزرگى به انسان در این زمینه مىدهد. عاشقان خود سازى و سالکان الى الله از طریق عبادت مىتوانند به هدف والاى خود برسند و بدون عبادت و نیایش و مناجات و راز و نیاز با پروردگار مخصوصا در خلوت و بویژه در سحرگاهان راه به جایى نمىبرند.
فهرست منابع:
1- ستاد اقامه نماز 23/7/86
2- عبدالرحیم محمودی 1385 روش جدید در آموزش نماز در فقه امام شافعی انتشارات کردستان.
3- صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران شبکه اول. 1386نقش عبادت و مذهب در آرامش. ساعت 21.
4- ناصح قادری .1386 مرور اطلاعات شخصی در مقالات خوانده شده در باره نقش نماز در سلامت روحی انسان.
اسما قادری
کلمات کلیدی: