سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با دشمنت مدارا کن و برای دوستت خالص شو، تا[حق] برادری را حفظ کرده، مروّت را به دست آورده باشی . [امام علی علیه السلام]
پژوهش دانش آموزی

دوشنبه بیست و ششم آذر 1386

تفریحات سالم از ژیناحسینی

تفریحات سالم

ژیناحسینی

خانم آجیلیان

 

کلاس چهارم سنبل1

دبستان شاهد دختران

مقدمه

بازی یکی از نیازهای اساسی کودکان به شمار می‌رود. مهم‌ترین و اساسی‌ترین فعالیت کودک به شمار می‌رود که در عین سرگرم کردن کودک کارکردهای مهم دیگری را داراست که هر یک از این کارکردها به جنبه‌ای از زندگی کودک مربوط می‌شوند که او را برای ورود به زندگی بزرگسالی آماده می‌سازند. از این لحاظ شرایط بازی ، آزادی کودک در بازی ، اسباب بازیهای مورد استفاده کودک و مدت زمانی که به بازی با کودک اختصاص داده می‌شود اهمیت شایان توجهی دارد.

 

خیلی از آموزشهای تربیتی را می‌توان در خلال بازیها به کودک نشان داد و به راحتی کودک را در مسیر درست تربیت نمود. همانطور که از خلال بازیهای کودک نیز می‌توان به شرایط عاطفی کودک ، احساسات و افکار کودک می‌توان پی برد. بنابراین بسیار لازم است که مربیان به اهمیت بازی در زندگی کودک توجه داشته و شرایط مناسب را برای بازیهای مناسب فراهم سازند.

 

اهمیت بازی

با آنکه میل به بازی در سنین بالا کم‌کم کاهش پیدا می‌کند و کارهای مهمی جای آن را می‌گیرد ولی به اعتقاد روان‌شناسان تا سالهای پایانی عمر نیز تمایل به بازی در انسان وجود دارد هر چند شکل و ظاهر و هدف بازی عوض شده باشد. شاید کودک دلیل بازی کردن خود را نداند و یا آنکه نتواند برای آن علتی بیان کند ولی با این همه نتواند از بازی کردن دست بکشد. امروزه ثابت شده است که کودکانی که به اندازه کافی و به درستی بازی نمی‌کنند از رشد ذهنی مناسب ، رشد اجتماعی درست بی‌بهره هستند. ویلیام استون می‌نویسد: بازی غریزه‌ای برای رشد و نمو استعدادها و یا تمرین مقدماتی برای اعمال آتی است.

 

خداوند نخستین دوره رشد انسان را با بازی همراه کرده است. در اسلام توصیه اکید به این موضوع شده است که کودکان را تا هفت سالگی آزاد بگذارید تا بازی کنند. امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند: بگذار فرزندت تا هفت سال به بازی بپردازد، در هفت سال دوم به اوادب بیاموز و در هفت سال سوم مراقب او باش. در روایتی آمده است که حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با جمعی از یاران از محلی عبور می‌کردند کودکان را در حال خاک بازی دیدند برخی از یاران خواستند آنها را از بازی کردن باز دارند. پیامبر فرمودند: بگذارید بازی کنند که خاک محل پرورش کودکان است.

 

اسلام علاوه بر آنکه از واپس زدن این تمایل در کودکان جلوگیری می‌کند توصیه می‌نماید که پدران و مادران امکانات لازم برای بازی کودک را فراهم کنند و در هر موقعیت و مقام اجتماعی نیز که هستند وقتی را برای بازی با فرزندان خویش اختصاص دهند و خیال نکنند که درصورت بازی کردن با فرزندانشان اقتدار یا متانت آنان خدشه‌دار می‌شود. از دیدگاه ویجیناساکس روان‌شناس بازی و بازی درمانگر معروف ، بازی یکی از فعالیتها و اهداف مهم کودک در زندگی است. او نمی‌تواند از راه دیگری غیر از بازی به کشف محیط پیرامون خود بپردازد. استعدادهای خود و تواناییهایش را شناسایی کند و آنها را بکار بگیرید. کودک در حین بازی به تمرین زندگی بزرگسالی می‌پردازد.

 

شرکت در بازیهای کودکان

پیاژه روان‌شناس بزرگ کودک معتقد است که در فعالیتهای خود جوش کودک باید او را آزاد گذاشت دخالت نامناسب و بی‌موقع در فعالیتهای او استقلال و خودمختاری و فعالیت را از او سلب می‌کند. با اینهمه تاثیر بزرگترها در بازی کودک را بی‌اهمیت نمی‌شمارد و به حضور مناسب بزرگترها در بازیهای کودکان اشاره می‌کند. شرکت مناسب والدین در بازیهای کودکان موجب مستحکم‌تر شدن رابطه والد و فرزندی می‌شود و در عین حال یک موقعیت مناسبی پیش می‌آید که والدین به تربیت کودک بپردازند و نکات تربیتی را در خلال بازی به او آموزش دهند.

 

والدین تعیین کننده نوع و شیوه بازی کودک نیستند. بهتر است شرایط سالم برای بازی فراهم سازند و خود به عنوان همبازی شرکت داشته باشند و اجازه بدهند کودک با قدرت خلاقیت خودبازی را اراده کند. در این بازیها والدین نباید خواست و اراده خود را به کودک تحمیل کنند. همپای او و هم‌ردیف او قرار بگیرند و بازی شادی را فراهم کنند. پیامبر اکرم می‌فرمایند: هر کس که کودکی نزد اوست باید برای کودک شود.

 

انواع بازی در کودکان

اگر به نوع بازیهای کودکان نگاه کنیم تنوع و گوناگونی را در آنها مشاهده می‌کنیم. با تغییر سن کودکان نوع بازیهای آنها نیز تغییر می‌یابد. برخی از بازیها ، بازیهایی هستند که در آنها کودک به تمرین روابط و نقشهای اجتماعی می‌پردازد مثل مهمان بازی. به این ترتیب آنچه را که به عنوان الگو پیرامون خود می‌بیند در بازیهای خود انجام می‌دهد. الگوهای کودک در این نوع بازیها اغلب والدین و یا نزدیکان و یا افرادی هستند که برای کودک مهم هستند. در برخی دیگر از بازیها کودک به تمرین حرفه و مشاغل مختلف می‌پردازد.

 

بازی نقش دکتر و مریض ، پلیس ، راننده و... از جمله این بازیها هستند. برخی دیگر از بازیها خیالی هستند که تحت تاثیر قدرت تخیل کودک شکل می‌گیرند. این نوع بازیها ممکن است تحت تاثیر تماشای برخی فیلمها و کارتونها ، رنگ و بوی خاصی پیدا کند. بازیهای دیگر از نوع بازیهای فکری هستند و در آنها کودک به رشد فکری و ذهنی خود می‌پردازد. این نوع بازیها با رشد شناختی و فکری کودک مرتبط هستند. بازیهای دیگر جنبه تمرینات جسمانی و ورزشی دارند. کودک به دلیل انرژی سرشار خود با جست و خیز ساده یا بازیهای جسمانی پیچیده‌تر سرگرم می‌شود.

 

چه نوع بازیهای مناسب کودک است؟

والدین به عنوان تسهیل کننده مسیر بازی کودک هستند. کودکان خود با توجه به شرایط سنی خود نوع بازی خود را انتخاب می‌کنند. لازم است والدین دقت کنند موقعیت بازی یک موقعیت سالم ، امن و مناسب باشد تا مشکلی کودک را تهدید نکند. مثلا با توجه به علاقه کودکان ، بازیهای اجتماعی در حدود 5 سالگی لازم است والدین با ایجاد چنین بازیهایی در انتخاب همبازی کودک خود دقت نمایند و به صورت غیر مستقیم بر بازی آنها نظارت داشته باشند. همچنین در انتخاب اسباب بازی نهایت دقت و تناسب را مدنظر داشته و اسباب بازیهای مناسب که برای رشد فکری و شناختی کودک مفید هستند را انتخاب نمایند.

 

سخن آخر

با توجه به اهمیت و نقش سازنده‌ای که بازی در رشد کودکان دارد و به این اهمیت و ضرورت از طرف متخصصان ، صاحبنظران و بزرگان تاکید فراوان شده است توجه به آن لازم و ضروری می‌نماید. بطوری که والدین در مسیر تربیت کودک خود در بیشتر موارد می‌توانند از بعد بازی وارد شده و تربیت مناسبی را روی کودک خود اعمال نمایند.

تعطیلات عید فرصتی مناسب برای گردش و انجام تفریحات است .همانگونه که بدن آدمی به انواع غذاها محتاج است ، روح او نیز  به شادابی و تفریحات سالم نیازمند است و غذای روح و روان ، همانند غذای جسم مطرح است. با بررسی سیره عملی حضرت امیرالمومنین علیه السلام ، این حقیقت را به روشنی درمی یابیم :

 

الف- نظر به آب گودالها پس از باران

حضرت علی علیه السلام می فرماید : شبی در مدینه باران فراوانی بارید و بیابانها و گودالها پر از آب شد . صبح آن روز رسول خدا (ص) به من فرمود: بیا تا به صحرای "عقیق"  برویم و طراوت و صفای آبهای جمع شده در گودالها و دره ها را تماشا کنیم . همراه پیامبر به تماشای بیابان رفتیم ، درحالیکه  منظره های زیبای طبیعت را نگاه می کردیم ، عرض کردم: ای رسول خدا! اگر دیشب اطلاع می دادید ، غذایی آماده می کردم.

پیامبر فرمود: « آن کس که ما را تا اینجا آورده است ، نمی گذارد گرسنه بمانیمناگاه ابری آمد ، خود را پایین کشید و سفره غذایی در پیش روی پیامبر انداخت. در آن سفره ، انارهای زیبایی بود که به آن طراوت و زیبایی ، هیچ چشمی ندیده  بود.از آن انارها خوردیم و مقداری برای فاطمه علیها سلام و فرزندان خود برداشتیم . (1)

 

ب- استفاده از زیبایی های طبیعت

حضرت علی علیه السلام وقتی به سوی صفین حرکت می فرمود ، به سرزمین "بلیخ"  رسید که جای خوش آب و هوایی بود و رودخانه بزرگ و پر آبی داشت .

مناظر زیبای آن سرزمین ، امام علی علیه السلام را به خود مشغول کرد . آن حضرت دستور داد تا سپاهیان مدتی در آنجا بمانند ، از آب و هوای دلنشین آن سامان بهره مند گردند و استراحت کنند. با اینکه حضرت علی علیه السلام در حال پیشروی به سوی سرزمین صفین بود و جنگ بسیار سرنوشت سازی را در پیش رو داشت ، و لشکر چند ده هزار نفری را رهبری می کرد ، اما از تفریحات سالم سربازان و بهره مندی از زیباییهای طبیعت غفلت نفرمود.(2)

 

.

****ژینا حسینی****

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد فایق مجیدی 86/11/10:: 8:18 صبح     |     () نظر

         بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

نام:افروز

نام خانوادگی:ملاویسه

موضوع:دیوان پروین اعتصامی

نام مدرسه:عبدلغفار ارجمندی

نام معلم:خانم اکبر نیا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                 بسم الله الرحمن الرحیم 

                         اختر چرخ اد ب   

شخصیت و افکار و اندیشه های هر شاعری را دراوضاع اجتماعی ومحیط زندگی اوجستجو می کنند وبعبارت دیگر آنچه میسراید آیینه ی تمام نمای زندگی اجتماعی است اما این قانون در حق پروین تفاوت می کند.او در سال یکهزارودویست هشتادوپنج خورشیدی در تبریز زاده می شودودرست چهارده سال داردکه وضع اجتماعی ایران عوض میشود ورضا خاندر عرصه قدرت خود نمایی میکند وایرات وایرانی چهار نعل به سوی تمدن غرب میرود.

زن ایرانی که تازگی از قید حجاب بدر آمده شتابزده به تقلید فرنگی ها میپردازد

خلق را تقلید شان بر بادداد          ای دو صد لعنت براین تقلیدباد

پوشیدن لباسهای مد اروپایی اورا از فرهنگ اسلامی وایرانی دور به کلی عریان میسازدومیرود که بزرگترین فاجعه ی تاریخ ایران یعنی از خود بیگانی را شکل ببخشدوحضور در مجالس آنچنانی رادلیل شحصیت ومقام خود میداند.پروین هم در مسیر این موجهاست. با اینکه به مدرسه دخترانه آمریکایی میرود وبه سال یکهزاروسیصدوسه فارغ التحصیل میشود اماتحت تربیت پدر بزرگوارش شادروان یوسف اعتصامی ادبیات فارسی وعربی می آموزد وبا مکتب بزرگان عشق الهی وعرفان چون نسای وعطارو حضرت ملوی وحافظ خو میگیرد واز همان اوان زندگی ورودکی  وار شعر را زمزمه میکند ودرمیعادگاه بزرگان ادب آنئ روز یعنی در خانه پدرش اشعار خود را میخواند وموجب استعجاب بزرگان میشد وبعدازسی پنج سال عمروقتی زندگی راوادع ومیکند اثری ارزاوباقی میماند که همیشه بحث انگیز بوده است.گاهی استادی تاریخ دان دچار شک وتردیمیشودکه از یک دختر تبریزی

افریدن چنین اثری محال است و به ناچار سعی می کند بهر صورتی او را از تبریز بگیرد وبه آشتیانش نسبت دهد 0

اما توجه نمی کنند که پروین به عنوان یک زن مسلمان ایرانی در برابر هجوم غرب با تمام مشخصات مسلمان وایرانی با قی میماند

در نتیجه تمام شعرای زن زن را در طول چهارده قرن پشت سر میگذرارد وجاودانی میشود0

داستان به نیل انداختن حضرت موسی (ص) به وسیله مادرش را صدها شاعر یا به نظم درآ ورده اند یا بدان حکایت شگفت آور قرآن (تلمیح) داشته اند اما اکثر آنها نظم مطلق است واز روح شعر بودن خالی است تا شاعری زن نباشد وبه طور فطری

روح ماذری نداشته باشد نمی تواند التهاب درون یک مادر را که

بر ساحل رودی خروشان چون ایستاده وبازی امواج را با سبدی کوچک که جگر گوشه او را به بازی گرفته است 0 به این زیبایی

که حتی با شعر مولانا پهلو میزند ودر قالب شعر بریزد:

 

 

مادر موسی چو موسی را به نیل       درفکند از گفته ی رب جلیل

خود زساحل کرد با حسرت نگاه       گفت:کای فرزند بی گناه

گرفراموشت کند لطف خدای           چو رهی زین کشتی بیناخدا

گر نیارد ایزد پاکت بیاد                 آب وخاکت را دهد ناگه بباد

 

از اینکه شاعری باسنگی حرف میزند دچار شگفتی میشویم ودر مثنوی حضرت مولوی به سخن در آمدن سنگ ریزه در مشت معاندی معجزه اا از پیامبر(ص)رحمت تلقی میشود که حقا معجزه ایی بزرگ است.آنهایی که زبان آذربایجان امروزی را میداندوبارها حیدربابای شادروان شهریار را خوانده اند همیشه از این شعر استاد بزرگ لذت برده اند که میفرماید:وقتی که بعداز سالها به زادگاهم برگشتم سنگ فرش کوچه ها سر میکشیدند ودنبال من خیره می نگریستنند وبعد دوباره آرام وخاوش می خوابیدند.به هر تقدیر این صنعت تشخیص در شعر ما زیاد نیست ولی نصف بیشتردیوان پروین را همین صنعت تشکیل میدهد این سخن سعدی یادم آمد که بیهزان هنرمند رانتوانند که ببینند واین یاد

آوری هم پاسخ کسانی لست با لحنی تحقیرآمیزواستهزا گفته بودند که یعنی چه درشعر پروین عدس وماش باهم گفتگو میکنندویاآیینه باشانه سخن میگوید. درهمه این مرحل اوروح عظیم مادری رادرکنار مادرش به نمایش میگذاردوجهان در برابرچشم مادروهمی آن اشیا چون کودکش جان دارد وانسان هستدند.پروین همچنین زن باتمام احساسات خدادادمادری به انضمام روح عظیم شاعری واینجاست که درقطعه (برف پریشان)حتی طبیعت شخصیت میابد و به گفتگو میپردازد وجدا این زبان را پروین می فهمدولاغیر. این قدرت پروین در صنعت تشخیص همراه آگاهی های او از قالبهای شعر فارسی با صنایع لفظی ومعنوی هم همراه است.  

 

صنعت مناظره که از دیرگاه که حتی پیش از اسلام در شعر ایرانی بوده ا ست.ومنظومه(درخت آسوریک به زبان پهلوی گواه گویای آن است تا جایی که بزی با درختی در گفتگو است و هر کدام مزایا وسود خود را برای بشریان می کنند وآن جا هم بز ودرخت زبان همدیگررا می فهمند به قول استاد شادروان بهارقطعه به طرز سوال جواب یا مناظره خاص شعرای شمال و غرب ایران است وپروین هم از شمال غرب ایران وتبریزی است

که گذشته از قصایید وقطعات و تمثیلات جاویدات مناظراتی ساخته است.

احاطه این شاعر بزرگ بر اساطیرایرانی واسلامی در نوع خود بینظیراست

به طبعیت از اساطیر ایرانی ظلمت اند یشه را نشانی از تسلط اهریمن بر دل وجان انسان میداند ودر کنار آن حکایات دلنشین

قرآنی چون گفتگوی موری با سلیمان را بازهم در شکل مناظره

می سراید و لازم وملزوم بودن هرچیز در افرینش از دید دور نماده است.

 

 

آری حتی  زنجیری که به ْْْْبای دیوانه ای بسته اند مستمع دردهایی

دل دیوانه می شود و انگاه از زبان دیوانه چنان با استواری سخن میگوید که دیگر فلاسفه را هم مجال بیان نمیماند .

 

با این حساب بمن حق خواهید داد که در کنار بزرگانی چون فردوسی ناصرخسرو و کسانی که به حق(حکیم) نامید ه شده اند .

 

 

                             آرزوها

 

ای خوش اندر گنج دل زرماعانی داشتن

نیست گشتن لیک عمر جاودانی داشتن

عقل دیباچهء اوراق هستی  ساختن

علم را سرمایه بازرگانی  داشتن

کشتن اندر باغ جان هر لحظهای رنگین گلی

وندران فرخنده گلشن  باغبانی  داشتن

ناتوانی را به لطفی خاطر اوردن به دست

یاد عجز روزگار  ناتوانی  داشتن

در مداءن میهمان  جغد گشتن  بکشی

پرسشی از دولت نوشیروانی داشتن

صید بی پر بودن واز روزن بام قفس

گفتگو با طاءران بوستانی داشتن

 

 

              

 

 

 

                  (با تشکر از خانم اکبر نیا)

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد فایق مجیدی 86/11/10:: 8:1 صبح     |     () نظر

مقدمه

عجایب هفت گانه جهان، شگفت ترین و بزرگترین آثار هنری، معماری دوران باستان به شمار می آید که فعلا تنها یکی از این عجایب معماری وجود دارد و بقیه در مرور زمان از بین رفتند.

نخستین کسی که درباره این ساهکارهای معماری تحقیق و کتابی نوشته آنتیپاتروس سویدنی است. کتاب او به هر حال نه دارای دیدگاه فلسفی بوده ونه یک کتاب هنری مسحوب می شود، بلکه راهنمای ساده ای برای سفر در عهد باستان بوده ست اگر خود به راستی به این سفرها رفته باشد و سخن دیگران را بازگو نکرده باشد، بیشتر راههای تجارتی معروف آن زمان را دنبال می کرده او فقط یکی از عجایب هفتگانه را در یونان یافت پیکره که به مجسمه هلیوس معروف بود، رد آفریقا فانوس دریایی اسکندریه و اهرام مصر و بالاخره در آسیا در باغهای معلق بابل در عراق را دیده است.

آنتیپاتروس در نوشتارش به ساختمانهای معروف که در نزدیک اش بودند و یا به اصطلاح جلوی خانه اش واقع بودند مثلاً ساختمان اکروبولیس در آتن اشاره ای نکرده، زیرا کتاب او به عنوان راهنمایی سفر برای یونانیان که قصد سفر و یا برای قشر تحصیلکرده بود. وی همچنان  تنها آن عجایبی را در کتاب خود ثبت کرده که در آن دوران دیده مثلاً برج بابل که بدون تردید یک از عجایب آن زمان بود که دوران زندگی آنتیپاتروس در هم فرو ریخته یونانی ها عاشق هنر و زیبایی بودند و خرابه را قابل تحسین و عجیب انگیز نمی دانستند.

 

معبد ریان، معبد آرتمیس در افرسوس (ترکیه)

معبد ریان (الهه شکار و ماه) در یونان واقع شده بود. ابتدا بارگاه این الهه بسیار نگبت بار بود. این بارگاه، عبارت از پیکره ای بود که داخل درخت مجوفی جای داشت ولی در قرن 6 قبل از میلاد تصمیم گرفتند معبد بسیار با شکوهی برای الهه بنا کنند. برای ساختن این معبد محل دقیقی لازم بود تا از زلزله های دائمی که در این منطقه روی میداد در امام باشد به همین دلیل تصمیم گرفتند روی زمین با طلاقی و نرم دست به عبارت بنا بزنند. نخست مقداری زیاد زغال و چوب و بوجی های پوستی در آن باطلاق ریختند تا قابلیت تحمل بنا را پیدا کند. برای مصالح ساختمانی آن، سنگ مرمر در نظر گفتند، این معبد در فضایی به طول یکصد و بیست و هفت متر و رعض 73 متر ساخته شد. ساختمان این بنا به 127 ستون استوار بود که به سبک معماری یوناینف در دو طبقه بالا رفته بود. ارتفاع این ستونها هر یک 19 متر که روی سرستونها تخته سنگهای مرمر چهار گوش افکنده بودند که بام معبد را تشکیل میداد. ساختمان این معبد به 400 سال قبل از میلاد پایان یافت، ولی نیم قرن بعد  یعنی در سال 446 قبل از میلاد بر اثر آتش سوزی معیبی از بین رفت و نابود شد. شاید به نظر عجیب آید که آتش چگونه توانسته است توده های حجیم و وزین شنگ مرمر را از این ببرد، اما حقیقت امر این بود که  سنگ مرمر ستون بندی داخل مبعد بود و تیغه های چوبی که اطاقها و راهروها را از هم جدا می ساخت طعمه حریق شد و بر اثر حرارت حاصله از سوختن چوبها سنگ های مرمر اسیدکربنیک خود را از دست داده و به صورت سنگهای آهکی معمولی در آمدند و از سنگ های مرمر جز آهک چیزی باقی نماند. واقعه شوم آتش سوزی عمدی بود و مردی جاه طلب به نام استورات چون توفیقی در بدست آوردن شهرت نیافته بود خواست از این طریق شهرتی بدست آورده و معبد دیان را طعمه حریق کرد. معبد را دوباره بنا کردند ولی به سال 362 میلادی که (گت ها) بر آسیا صغیر تسلط  یافتند معبد دیان را برای دومین بار تخریب کردند. کم کم در طول زمان سنگ ها و سایر مصالح و تزئینات اش دار بودند که امروزه کمترین از معبد دیان بر جای نمانده است.

 

مجمسه زئوس

صدیق اساطیر یونان باستان جایگاه زئوس در تسالی برفراز امپ بود. زئوس آنچنان قدرتی داشت که با مختصر اخمی کوهی را متزلزل می کرد به همیت جهت است که فئیدیاس مجسمه ساز مشهور مجسمه فداری خدایان را با پیشانی ترش و در حال که چین برابر و افکنده است تراشیده این مجمسع عظیم چهارمین، عجایب سیعد دنیای قدیم بود. ارتفاع آن پانزده متر بود و نشان می داد که خدا بر تخت نشسته است. تخت الهه از عاج و آبنوس بود که طلا و جواهرات گرانقیمت در آن بکار گرفته شده بود.

زئوس از طلا و عاج تراشیده شده بود اندامش از چوب آبنوس بود که قسمتهای عریانش از عاج نشان داده بودند تا برهنه وانمود شود و بقیه بدنش را با طلا اندود شده بود تاجی از درخت خار که آن هم طلا خالص بود روی سرداشت مجسمه کوچک الهه پیروزی را بدست گرفته و عضای سلطنت را در دست چپ داشت. با وجودی که اثری از این مجسمه برجای نمانده است ولی از چند سکه قدیم رومیان که بدست آمده می توان به عظمت آن پی برد.

 

 

 

 

 

مقبره موزول و یا هالیکارناسوس در (ترکیه)

در قسمت جنوب غربی آسیا صغیر، شهری بود بنام (هالی کارنارس) که در قرن ششم قبل از میلاد مسیح شاه موزول با همسرش آرتمیس در آن حکومت می کردند. در بار او مرکز هنر و صنعت بود او به معماران فرمان داد بنایی بسازند که دیوارش خاطر اهرم مصر را در دل زنه کند. بدین معنی علاوه بر این که یک شاهکار هنری بوجود آورند مقبره ای هم باشد بدین ترتیب طرح و پایه پنجمین عجایب دنیا قدیم ریخته شد. این بنای چهار گوش در اصل 140 متر مربع مساحت ستون بندی شده بود و سقفش هرمی شکل بود که در رأس آن گاری پیروزیی با چهار اسب حامل شاه و ملکه بود. این بنا در حدود 40 تا 50 متر ارتفاعه داشت و آنرا به نام مقبره موزول یاد می کردند. مقبره موزول پس از حمله بربرها و اعراب هنور برجا مانده بود. ولی نجیب زادگان و سواران سن ژان آن را به ویرانی کشیدن تا سنگهایش را برای ساختن استحکامات و برج ها به کار گیرند، بعداً در طول سالیان متمادی سنگ ها مرمر محوطه ای که بنا روی آن واقع شده بود را سوزاندند و از آن آهک ساختند  هنگامی که مشغول سوزاندن آن سنگ ها بودند تالار زیرزمین آنرا کشف کردند که راهروی باریکی داشت و به اطلاق کوچکی منتهی می شود در این اطلاق تابوت مجللی از سنگ مرمر پیدا کردند چون وسایل و ابزاری برای باز کردن تابوت سنگی تراشتند این کار را به روز بعد موکول کردند اما شبانگاه دزدانی که از این کشف اطلاع پیدا کرده بودند داخل زیرزمین شده و هر چه در تابوت بود خالی کردند و بردند. شاه موزول تنها حکمران ایالتی معمولی در بین امپراطوری های عظیم ایرانی در 2300 سال پیش بود. ملکه آرتمیش دو سال پیش از همسرش، شماه موزول که بردارش هم بود در گذشت. او در کنار شاه در مقبره ها لیکازاوس ذهن بد. این بنا در حدود 17 قرن پابرجا بود و در 1400 سال بعد از میلاد بر اثر زلزله فرور یخت. امروزه از آن بنای با عظمت و شگفت انگیز به جز مختصر آثاری که ارزش زیادی ندارند چیزی باقی نمانده است.

 

فانوس اسکندریه

هفتمین عجایب جهان باز هم در مصر بود. برجی که برفراز آن آتشی بود تا شبها راهنمایی ناخدایان برای رسیدن به بندر اسکندریه باشد. این برج در جزیره کوچک فار و بنا شده بود و از همین جاست که کلمه فار به معنیا چراغ دریای را در این نوع ساختمانها که چراغ راهنمایی برای کشتی است بکار می برند. برج دریایی اسکندریه در زمان طلینت جانشین اسکندریه یعنی بطلمیوس دوم 307-247 قبل از میلاد به وسیله معماری به نام سوسترات ساخته شد. آنچه که تاریخ درباره اترفاع برج ذکر کرده است باور کردنی نیست. یونانی ها می گویند در حدود 272 متر ارتفاع داشته، ولی اعراب که 10 قرن بعد توانستند قدم به مصر گذارند ارتفاع خرابه برج به 16 متر میرسد این برج روی پایه ای چهار گوش که 69 متر ارتفاع آن بوده از دیواری 8 ضلعی و 38 متری بالا رفته است که برج 9 متری دیگری روی آن بنا شده بود که برفراز برج اخیر فانوس دریایی پرتو افکن بود. این برج تا قرن 12 راهنمایی کشتی ها بود ولی در سال 1375 میلادی بر اثر زلزله شدیدی که در اسکندریه و سایر نقاط اطراف آن روی داد از بین رفت و چیزی هم از خرابه های آن در دست نیست.

 

مجمسه عظیم الجسه رودس (یونان)

در جنوب شهر هالی کارناس جزیره رودس واقع شده که ساکنین اش عموماً کشتی ران رو تا خدا بودند و به همین دلیل بندر رودس به سرغت رو به ترقی رفت. مردم این جزیره دارای ذوق هنری و جمسه سازی بودند به گفته یکی از معاصرین در این جزیره قریب 3 هزار مجسمه معمولی وجود داشت که 100 فقره آن غول پیکر آسیا بود.

مشهورترین آنها مجسمه عظین و شگرف رب النوع خورشید به نام هلیوس بود که آن را مجسمه رودس می نامند. این مجسمه غول پیکر تقریباً 40 متر ارتفاع داشت مکه طروی ساخته شده بود از وسط دوپایش کشتی ها عبور و مرور می کردند. ولی متاسفانه عمر این مجسمه 56 سال تجاوز نکرد زیر در اثر زلزله شدیدی بر زمین افتاد و ویران گردید. می گویند پس از هجوم اعراب و فتح جزیره رودس تکه پاره های این مجسمه را به یک یهودی فروختند که وی برای حمل آن تکه ها 900 شتر  کرایه کرد.

 

باغهای معلق بابل در (عراق)

در زمان قدیم 6 قرن قبل از میلاد در بابل پادشاهی بود بنام نینوس که باسمیرامیس ازدواج کرد در مسیرامیس از زندگی در بابل خسته شده و بابل برای او ملال انگیز گشته بود. شوهرش برای رفع اندوه او با قدرت مطلقه ای که داشت دستور ساختن بنای را داد که در کرانه رود فرات بنا گردید. باغهای معلقه میان خالی بود به طوری که تحمل وزن ساکنین آن را داشت و خراب نمی شد. برای آن که به ارزش چنین بنای پی ببریم باید توجه کرد که در آن زمان هیچ کس از طرز ساختن سقفهای ضربی اطلاعی نداشت. این خود یکی از عجایب ساختمان باغ های معلق گردید تنها راهی که برای معمارات موجود بوده ساختن ستونهای سنگی بود که قدرت تحمل بنا را داشته باشند در بنای این ستونهای مرتفع و سنگی قرار گرفته بود. مسئله دیگری که در باغ های معلق بابل فوق العاده به نظر می رسد چگونگی نفوذ پذیر بودن تپه ها بود که بر روی هم قرار داشتند معلوم نیست چه وسیله ای به کار می برند که آب رود فرات مستقیماً به مرتفع ترین قسمت باغ جریان داشت تا بتوانند در ختان و گل ها را آبیاری کنند. باغ های معلق بر همه شهر مسلط  بود چشم انداز زیبایی داشته و از فراز آن منظره رود فرات، شهر، سربازان و جاده ها پیدا بودند و عبور و مرور قافله که بین شرق و غرب در تردد و حمل کالای تجاری بودند به خوبی دیده می شد اما متأسفانه از این شاهکار و معماری هنری باقی نمانده است.

 

اهرام مصر (هرم خوفو)

هرم بزرگ جیره که نزدیک قاهره دید می شود یکی از جمله عجایب هفت گانه است که تا این زمان وجود دارد و گذشت دوران و حوادث نتوانسته است خللی در ارکانش ایجاد کند. سطح قاعده هرم جیره مربعی است که هر ضلع آن 233 متر است و این اثر معماری حیرت انگیز متکی به سطح است که مساحتش بالغ بر 54 هزارمتر مربع می باشد. بر اثر عوامل جوی تاکنون 12 متر از ارتفاعش کاسته شده است حجم این توده بزرگ و عظیم سابقاً دو میلیون و هفتصد هزار مترمکعب که شامل وزنی معادل هشت میلیون تن بود، این مقدار سنگ ثابت میکند که در شرق رودنیل کوه هایی وجود داشته که تخته سنگهای آن را به این نقطه حمل کرده و بر روی هم قرار داده اند. بنای عظیم روی قاعده سنگی هرم بسیار دقیق است به طوری که معماران امروز حیرانند که در آن زمان با چه وسایلی به این دقت بدون کوچک ترین اشتباهی اندازه گیری و دیزاین شده است.

راهروی ورودی هرم مختصر خمیدگی دارد که مستقیم به طرف شمال می رود، اگر یک خط فرضی از منتهاالیه راهرو ادامه یابد با چند درجه اختلاف پایین تر به قطب منتهی می شود در این اختلاف به علت محور زمین است که در طول این مدت پیدا شده است. هرم مصر مقابر فراعنه می باشد.

علیرضا نامی سنندج دانش آموز پایه چهارم دبستان 12 بهمن پسرانه ناحیه 2 سنندج


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد فایق مجیدی 86/10/1:: 9:57 صبح     |     () نظر

 

 

مقدمه:شاید شما از آن دسته افرادی باشید که در کودکی علاقمند به شنیدن قصه و داستان  بوده ایدو همیشه از بزرگتر ها تقاضا می کرده اید که کتابهایزیادی برایتان تهیه کنند وبا اصرار از آنها می خواسته اید که کتابهایی را برای شما که بارها وبارها آن را برایتان خوانده بودند ،خوانند. واقعیت این است که این رفتارها وبازیهای کودکانه تصادفی واتفاقی نیست ، بلکه زمینه هایی برای شکل گیری احساسات و افکار مان در آینده و بیانگر نگرش کلی ما به زندگی و محیط اطرافمان است . افرادی که در کودکی فرهنگ کتاب خواندن و مطالعه را آموخته باشند

در بزرگسالی نیز علاقمند به مطالعه خواهند شد .اگر شما هم اهل مطالعه هستید و علاقمند به دانستن عوامل مطالعه موثر ، مطلب زیرا بخوانید .

شرایط مطالعه موثر :

 

1 -علاقه و انگیزه : عوامل بسیار زیادی می تواند باعث علاقه ی ما به مطالعه شود ، تا علاقه نباشد انگیزه برای پیشرفت به وجود نمی آیدو تا به یادگیری علاقه نداشته باشید انگیزه برای یادگیری در شما ایجاد نمی شود .

انگیزه به یادگیری ، ما را به جستجو و تحقیق بیشتر می کند. شما زمانی در مطالعه موفق  می شوید که علاقمند به هدفی باشید و همچنین علاقه شما راه را برای مطالعه وپشتکارتان در این زمینه باز می کند . ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که چگونه می توان علاقه به مطالعه را که تا کنون به آن بها نداده اید ویا نسبت به آن بی توجه بوده اید در خود افزایش داد ؟ در پاسخ به این سوال گفته می شود علاقه به هر چیزی به دلیل مهم بودن آن چیز در نزد ما به وجود می آید . بهترین راه برای علاقمند کردن خود به مطالعه ، تداعی ( یاد آوری ) هدفهاینهاییو آینده ای است که برای خود آرزو می کنید . از خود بپرسید که چرا به دانشگاه می روید؟ هدف شما از مطالعه چیست؟ برای آینده خود چه تصمیمی گرفته اید؟ چه موانعی بر سر راهتان قرار دارد؟ و چگونه باید آن موانع را کنار زد؟ چه عواملی باعث نزدیک شدنتان به هدف می شود؟ با طرح این دسته از سوالها و پاسخ به آنها ، نگرش مثبت ، اعتماد به خود و اشتیاق به آموختن و یادگیری ، برای مطالعه بیشتر می شود.

در این صورت است که حتی در درسهایی هم با مشکل مواجه باشید، با پیدا کردن راه حل هایی برای رفع آن اهتمام خواهید ورزید و در یک کلام ، با جان و دل و پشتکار برای موفقیت در مطالعه تلاش خواهید کرد.

 

2-مکان مطالعه:عامل مهم دیگر در مطالعه تعیین جای مناسب برای مطالعه است.افراد بر حسب عادت مکانهای مختلفی را برای مطالعه انتخاب می کنند. بعضی ها در مکانهای باز و بعضی در مکان بسته مطالعه می کنند. اگر شما به مطالعه در مکان های باز ،مثل باغ ، پارک و...عادت دارید سعی کنید که دنج ترین جا را برای مطالعه انتخاب کنید . و اگر در مکان بسته مثل منزل و کتابخانه درس می خوانید جای ثابتی را برای مطالعه انتخاب کنید ،  چرا که مکانهای ثابت ، تداعی مطالب خوانده شده را در موقع آزمون آسانتر        می کند .

عدم نور مناسب ، هوای سرد یا گرم ، لمیدن یا دراز کشیدن ، سر و صدا ، شلوغی و ... از جمله عواملی هستند که در موقع مطالعه باید دوری از آنها رعایت شود و هر کدام از این عوامل به نوعی باعث خستگی و خواب آلودگی و بهم خوردن تمرکز می شود .

نکته دیگر نظم و ترتیب مکان مطالعه است . اتاقی که آشفته و بهم ریخته باشد ، آشفتگی فکری و ذهنی ایجاد می کند . برای جلو گیری از این حالت ، قبل از مطالعه حتما به نظافت جایی که برای مطالعه در نظر گرفته اید ، بپردازید و همه وسایل را مرتب کنید تا با دیدن آن نظم فکری در شما ایجاد شود .

 

3- زمان مطالعه : اینکه چند ساعت و در چه زمانی بیشتر باید درس خواند ؟ بیشترین زمان یادگیری چه ساعتی است ؟ و ... مساله فردی است و بستگی به شرایط فیزیکی روانی دارد ؟

ممکن است شخصی صبح ها از تمرکز بیشتری برخوردار بوده و قدرت یاد گیری بیشتری داشته باشد و شخص دیگری صبحها خواب آلود بوده و شبها تمرکز بیشتری داشته باشد .

به همین دلیل با شناختی که هر فرد از خود ، توانایی ها و عادتهایی که دارد ، می تواند تشخیص دهد که چه زمانی را برای مطالعه انتخاب کند تا بیشترین استفاده را ببرد . به طوری کلی آنچه در مطالعه مهم است این است که وقت خود را بیهوده تلف نکنید و قبل از شروع مطالعه ابتدا تصمیم بگیرید که می خواهید چه بخوانید و بر حسب ساده یا مشکل بودن درس ، زمان مورد نیاز را تخمین بزنید . برای درسهای مشکل زمان بیشتر و برای درسهای ساده تر که نیاز به وقت زیادی برای مطالعه ندارد ، زمان کمتر را اختصاص دهید . قبل از شروع مطالعه استراحت کنید . و برای شروع مطالعه کاملا آماده باشید . استراحت قبل و بعد از مطالعه ، آمادگی ذهنی را برای دریافت مطالب و یادگیری بالات فراهم می کند . وقتی احساس می کنید که خسته یا خواب آلود هستید ، خود را مجبور به مطالعه نکنید . از مطالعه دست بکشید و برای مدتی استراحت کنید . به مطالعه مطالب ساده تر ، مطالب غیر درسی و هر کار یا چیز دیگر که باعث رفع خستگی تان می شود بپردازید . در حالت خستگی و خواب آلودگی از مطالعه چیزی جز اتلاف وقت عایدتان     نمی شود .

4- تمرکز حواس :تمرکز حواس به هنگام مطالعه عبارت است از توجه کامل ذهن به موضوع مطالعه . متاسفا نه افراد زیادی مشکل مطالعه خود را عدم تمرکز حواس می دانند. عدم تمرکز حواس ممکن است به عوامل زیادی از جمله فراموش کاری ، خیال بافی ، بی علاقگی ، مشکل فیزیکی و ... مربوط شود. بنابراین اگر موقع مطالعه دچار حواس پرتی گشتید ، اول باید دلیل حواس پرتیتان را مشخص کنید و آنچه را که باعث حواس پرتیتان می شود دریک صفحه بنویسید.

اگر خیلی مهم بود در صورت امکان سعی در برطرف آن کنید و اگر می شود با تأخیر و بعداً به آن پرداخت . به خود تذکر دهید که در فلان ساعت یا فلان روز مشکل را برطرف خواهید کرد . برای ایجاد تمرکز ، در موقع مطالعه ، یابد به موضوع مطالعه علاقمند باشید. برای خواندن اشتیاق داشته باشید و اطلاعات خود را در مورد موضوع مطالعه بیشتر کنید. مشغله فکری و ذهنی ، خستگی ، کسالت ، اضطراب و ناامیدی از جمله عواملی هستند که تمرکز حواس را برهم می زنند و باید در موقع مطالعه همه این موارد را در پشت دیوار ذهن جاگذاشت.

موانع مطالعه: 

الف: عدم اعتماد به نفس :یکی از عمده ترین مشکلات در موقع مطالعه ، نداشتن اعتماد به نفس است و اینکه فرد همیشه به کمبود هایش فکر می کند وقتی که شما تصورات منفی را از خود خلق کنید و تواناییهای خود را دست کم بگیرید ، ذهن شما خود به خود همان راه را دنبال می کند و رغبت شما برای مطالعه افزایش    می یابد. سعی کنید در موقع مطالعه همیشه به کما لات و موفقیتهایتان و در کنار آن با پشتکار و علاقه تلاش کنید.

ب: نداشتن آگاهی از روش صحیح مطالعه

یکی از عوامل عدم رغبت به مطالعه آشنا نبود با روش صحیح مطالعه است. افرادیکه با این مشکل مواجه باشند، در موقع مطالعه خیلی زود خسته می شوند و احساس بی رغبتی نسبت به مطالعه دارند. برای جلوگیری از این حالت باید سه عامل اصلی مطالعه را در نظر گرفت.

1-    بررسی اجمالی : هدف شما از این مرحله فهمیدن نکات اساسی و مرور و سریع توجه نکردن به جزییات در زمان محدود می باشد و سرسری مطالعه کردن است.

2-    دقیق خوانی:  دقیق خوانی بهتذین روش برای درک و فهم کامل مطالب خوانده است و نگه داری آن اطلاعات بطور منظم و منطقی در حافظه است، حاشیه نویسی ، علامت گذاری ، خلاصه کردن ، وو سازمان دادن نکات مهم و اساسی مطالب ، از جمله بهترین اصول دقیق خوانی است.

3-    مرورکردن : در مرحله مرور کردن نیازی نیست که کل کتاب را بخوانید و باید فقط به دنبال پرسشهایی که از متن کتاب طرح کرده اید برورید و اطلاعات و نکات کلیدی و مهمی را که علامت گذاری کرده اید دقیقاً مرور کنید.

ج: کند خواندن : یکی از موانع مطالعه کند خواندن است افرادی که عادت دارند کند مطالعه کند ، ذهن آنها وقت اضافه می آورد و زمینه برای حواس پرتی و خیالبافی فراهم می شود. به همین خاطر این دسته ازافراد در مطالعه موفق نیستند این افراد باید تلاش کنند که سرعت مطالعه خود را بالا ببرند، چرا که در موقع تند خوانی فرصت به ذهن داده نمی شود که به خیالبافی بپردازد، در نتیجه حواس پرتی ایجاد        نمی شود.

د: عدم درک معنا و مفهوم : عدم درک معنا و مفهوم عامل دیگر بی رغبتی به مطالعه است هر چه اطلاعات ما در زمینه مطلبی بشتر باشد و پیش زمینه خوبی از آن مطلب داشته باشیم ، درک و فهم آن مطلب هم برای ما بیشتر است و تمایل به جستجو و یادگیری آن موضوع در ما بیشتر می شود. بنابر این برای درک معنا و مفهوم موضوع مورد مطالعه باید به مطالعات جانبی در آن زمینه بپردازیم و هر چیزی در آن زمینه را مطالعه کنیم و مهمتر از همه اینکه بسیار تمرین کنیم.

           

                                                                                                        گردآوری: مدیر دبیرستان فائزین

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد فایق مجیدی 86/9/25:: 12:55 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4